سرپرست گروه تئاتر جوان از برگزاری کارگاه های آموزش بازیگری خبر داد. در این کارگاه ها که علاقه مندان به 4 دسته خانم ها . آقایان . کودک و مختلط تقسیم شدند برنامه ریزی شده است تا مباحث آموزشی مورد نیاز مطرح گردد و بعد از گذشت دوره مقدماتی از اساتید بنام کشور دعوت شود تا به بار آموزشی مورد نیاز بیفزایند...
برنامه کلاسی علاقه مندان به شرح ذیل می باشد :
1. شنبه از ساعت 6 الی 8 کودک
2. یکشنبه از ساعت 4 الی 6 آقایان
3. دوشنبه از ساعت 6 الی 8 خانم ها
4.سه شنبه از ساعت 4 الی 6 آقایان
5.چهارشنبه از ساعت 6 الی 8 کودک
6.پنجشنبه از ساعت 5 الی 7 خانم ها
7.جمعه از ساعت 4 الی 7 عمومی
آقایی در ادامه افزود : آموزش نقطه گمشده ای در گروه ماست که سعی داریم با تاکید بر روی آن اجازه حضور افراد را بدون آموزش در نمایش ها ندهیم. باید تفاوتی بین افراد آموزش و افرادی که بدون هیچگونه آموزشی اداعای هنر دارند باشد. بنابر این تمام تاکید ما بر یادگیری اصولی و حتی آکادمیک هنر نمایش هست تا بتوانیم از راه درست شاهد پیشرفت و رشد بچه های علاقه مند باشیم.
در پایان آقایی ضمن خرسندی از حضور چشمگیر علاقه مندان گفت : ما امیدواریم که بتوانیم خروجی خوبی از این عزیزان در آینده ای نزدیک ببینیم و شاهد رشد و بالندگی این آیندگان تئاتر میبد باشیم.
آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروندتا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این سرود طرب انگیز نو روز و جشن شگوفه ها را بر گذار می نمایند . . .
باغ های خندان به بشارت عید بهار و خوشحالی جوانه زدن شاخه های پر نقش و نگار فاخته ها و کبک دری و عتدلیان را به نغمه سرایی می طلبد و پروانه ها را به پذیرایی عطر شگوفه ها دعوت می نماید و غزلان دلفرین را که عشاق سرگردان به یاد چشم مست معشوقه بی وفا و دل آزار خودشان بیابان در بیابان می پرستند فرا میخواند تا سختی های زمستان را به فراموشی بسپارند و عید رابا دیدار دو باره با فصل باران تجلیل کنند و با شنیدن این سرود دلنشین همراز و هم صحبت با آنهای گردند که دل به عشق زنده دارند.
ضمن تبریک سال نو به همه شما همراهان باید خلاصه بگویم و گزافه نگویم که سال 94 نیز گذشت و سالی بر همه ما افزون شد که امیدوارم برداشت خوبی کرده باشیم. اگر نه که هنوز دیر نشده و ما می توانیم در تغییری دیگر به چیزهای بهتر و برازنده تری دست یابیم. پس امید دارم در سال 95 دیگر حرفی نزنیم فقط برنامه بریزیم و عمل کنیم همین و بس ...
سایت انجمن نمایش: برای روز جهانی تئاتر سال در ۲۰۱۶ میلادی "آناتولی واسیلیو" پیام داده است. او پیامش را این گونه اغاز کرده است: آیا ما به تئاتر نیاز داریم؟ این سوالی است که هزاران حرفهای ناامید از تئاتر و میلیونها مردم خسته از آن، از خود میپرسند. برای چه به آن نیاز داریم؟
وی پیامش را این گونه ادامه داده است:
در دورانی که صحنه در مقایسه با میادین شهر و اماکن عمومی که تراژدیهای واقعی و اصیل در آنها در جریان است، بدینسان ناچیز و بیاهمیت به نظر میرسد.
تئاتر برای ما چیست؟ بالکنهای مطلا، مبلهای مخملین، کولیسهای سرخ، صداهای پرطنین، -و یا بالعکس، چیزی که به ظاهر ممکن است به کلی متفاوت به نظر برسد:
"بلکباکس"هایی آغشته به گل و خون، با تودهای از بدنهای عریان و خشمگین درون آن. چه میتواند به ما بگوید؟ همه چیز!
تئاتر میتواند همه چیز را به ما بگوید. اینکه چگونه خدایان در آسمانها سکنی گزیدهاند و زندانیان در سیاه چالهای فراموش شده جان میبازند، چگونه شعلهی شهوت زبانه میکشد و عشق نابود میشود، چگونه در جهان به انسانهای خوب نیازی نیست و "فریب" فرمانروایی میکند!
چگونه مردم در آپارتمانها زندگی میکنند در حالیکه کودکان در اردوگاههای پناهندگان میپژمرند و وادار میشوند تا به بیابان بازگردند و از عزیزان خود جدا شوند؛ تئاتر از همهی اینها میتواند سخن بگوید.
تئاتر همیشه بوده و خواهد بود.
و اکنون، در این پنجاه یا هفتاد سال اخیر، به طور مشخص مورد نیاز است. زیرا از میان تمام هنرهای دیگر، تنها تئاتر است که دهان به دهان، چشم به چشم، دست به دست و بدن به بدن منتقل میشود. نیازی به واسطه میان انسانها ندارد.
تئاتر روشنترین وجه روشنایی است، و به شرق یا غرب یا شمال یا جنوب تعلق ندارد. نه، تئاتر خود منشاء نور است که از چهارگوشهی جهان میتابد و برای همگان قابل شناسایی است، چه با رویکرد دوستانه و چه خصمانه.
و ما همواره به تئاتری که متفاوت باقی میماند نیاز داریم، ما به اشکال گوناگونی از تئاتر نیاز داریم. و از میان تمامی اشکال و شیوههای ممکن تئاتر، بیش از همه شکل باستانی آن.
شیوههای تئاترهای آیینی نمیبایست در تضاد با «تئاتر ملتهای متمدن» قرار گیرد.
فرهنگ سکولار امروزه هرچه بیشتر تضعیف میشود و به اصطلاح «اطلاعات فرهنگی» اندک اندک جایگزین هویتهای واقعی موجود شده و آنها را از میدان به در میکند، همچنان که امید ما را برای دیدار آنها.
اما اکنون میتوان به وضوح دید:
تئاتر درهایش را باز میکند. پذیرش آزاد برای هر کس و همه کس. لعنت به گجتها و کامپیوترها!
به تئاتر بروید، تمامی ردیفها را در سالنها و بالکنهای تئاتر پر کنید، به کلمات گوش فرادهید و به تصاویر زنده نگاه کنید! -این تئاتر است که روبروی شماست، از آن غفلت نکنید و هیچ فرصتی برای شرکت در آن را از دست ندهید- شاید ارزشمندترین فرصتی که در زندگیهای بیهوده و شتابزدهمان در آن مشترک هستیم باشد. ما به همهی گونههای تئاتر نیاز داریم.
تنها یک تئاتر است که به یقین مورد نیاز هیچکس نیست- تئاتر بازیهای سیاسی، تئاتر سیاستزده، تئاتر سیاستمداران، تئاتر بیهودهی سیاست.
آنچه ما یقیناً نیاز نداریم تئاتر وحشت روزمره است - چه فردی و چه جمعی، آنچه ما نیاز نداریم تئاتر اجساد و خون در خیابانها و میدانها، در پایتختها و شهرستانهاست،
تئاتری ساختگی از درگیری خصمانه میان مذاهب و اقوام…
(ترجمهی "شیرین میرزانژاد" از متن انگلیسی برای گروه تئاتر اگزیت)
سرپرست گروه تئاتر جوان با اعلام خرسندی از اتفاقات جدیدی که در عرصه تئاتر استان یزد افتاده است، گفت : باید از برنامه های جدیدی که توسط ارگانها و سازمانهای مختلف در سطح استان می افتد استقبال کرد زیرا همه این رویدادها به رشد و پیشرفت فرهنگ و هنر و در اصل هنرمندان و متولیان هنر کمک خواهد کرد ...
البته باید اتفاق دیگری نیز در عرصه هنر استان بیفتد و آن آشتی هنرمندان با یکدیگر است. به نظر می رسد خصومت های شخصی و حسادت و تکبر بیش از حد اکثر هنرمندان را درگیر کرده و باعث گردیده تا به یکدیگر احترام متقابل نداشته باشند یا به عبارتی یکدیگر را به عنوان هنرمند قبول ندارند و احساس برتری دارند. در حالی این رشد و پیشرفت در گرو رشد یکدیگر خواهد بود نه له کردن و جلوگیری از رشد یکدیگر ... باید اجازه داد که به خودی خود شاهد رشد یکدیگر باشیم و کمک کنیم تا عیوب یکدیگر را رفع کنیم و نقد پذیر باشیم. در این گیرودار که انجمن نمایش استان یزد دست به حرکتی جدید زده و هنرمندان را گرد هم جمع کرده حرکتی پسندیده و قابل تامل است ولی آیا آینده هنری استان را به سمت رشد و ترقی متحول خواهد کرد؟!!! آیا مثل همیشه حرکتی میشود و برای همیشه شعله خاموش میشود ؟!!! و چه اهدافی برای رشد هنر و هنرمند در پس این جریانات نهفته است؟!!! خیلی مهم است ؟!!! پس هنرمندان باید کمک کنند تا این جریانات رشد کند و مدیران مربوطه انجام چنین برنامه هایی را وظیفه خود بدانند تا در آینده ای نزدیک شاهد تحولی خوب در عرصه تئاتر و فرهنگ و هنر دیارمان باشیم.
این روزها تمرین نمایش های هِی هوی به نویسندگیو کارگردانی محمد جواد آقایی میبدیتجربه ای تازه است که توسط بازیگران : جعفر جعفرزاده ، علی سیفیان و مهدیه سادات میرطالبی به روی صحنه خواهد آمد ...
آقایی متن زیر را بهانه ای برای نوشتن این نمایش دانست : اگر روزی انسان با شنیدن اختراعی چون برق یا تلفن نفس در سینه اش حبس میشد و از هیجان این اختراعات خواب بر چشمانش حرام می شد امروزه خیل عظیمی از اختراعات شگفت آور را به صورت تیتروار در روزنامه یا رسانه های تصویری از نظر می گذراند، بی آنکه نسبت به آن واکنشی شدیدی نشان دهد و شاید حتی با خود می اندیشد که هیچ کدام از این اختراعات دور از ذهن هم نبوده است. در میان حجم فراوان پیشرفت ها، فضاهای مجازی نیز روز به روز در حال رشد کردن و ریشه داونیدن هستند و شبکه های اجتماعی مجازی بخصوص در کشورهای در حال توسعه از اهمیت و طرفداری بالایی برخوردار هستند. اجتماعات مجازی با آن تنوع و زرق و برق بی اندازه و هر رزوه اش که قرار بوده دریچه ای باشد برای ارتباطات بیشتر ، حوزه ی ارتباطی را به داخل تلفن های همراه و پشت کامپیوترها محدود کرده است . گفتار را به نوشتار و آوای کلام را به آوای تایپ کلمات تبدیل کرده است. آدم ها با هویت ها و شان و مقام مجازی ، که درآن دنیا ها به خود نسبت می دهند، روز به روز انسان گریزتر میشوند و برانزوا و تنهایی خود بیشتر می افزایند! عادتی که انسان قرن بیست و یکم را به چنان بیماری کشانیده است که ترجیح می دهد حتی اگر در میان جمع هم باشد، به دنیای مجازیش پناه ببرد و ارتباط با آدم ها را از آن طریق دنبال کند!
همراه با جشنواره استانی تئاتر جوان سوره ماه یزد؛ یک کارگردان تئاتر: پژوهش و آموزش حلقه گمشده تئاتر شهرستان هاست. محمد جواد آقایی میبدی: جشنواره تئاتر جوان سوره ماه آینده سازان تئاتر استان را پرورش می دهد ...
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان یزد: محمد جواد آقایی از هنرمندان تئاتر شهرستان میبد درباره برگزاری دومین جشنواره استانی تئاتر جوان سوره ماه گفت: این جشنواره راهکار خوبی است برای شناسایی استعدادها و زمینه مناسبی است برای رشد هنرمندان جوانی که تازه وارد این عرصه شده اند و می خواهند به صورت اصولی، تکنیکی و درست این رشته را ادامه دهند.
وی برگزاری این رویداد را لطفی در حق هنرمندان جوان و استعدادهای نوپای عرصه نمایش در استان دانست و افزود: در این جشنواره جوانان به خوبی می توانند از نظرات هیأت داوران، منتقدان و کارشناسان و همچنین از تجربه سایر گروه ها به نحو احسن استفاده کنند و سطح کیفی آثار خود را ارتقا دهند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: جشنواره تئاتر جوان، آینده سازان تئاتر استان را پرورش می دهد و بستر مناسب را برای بالندگی و معرفی این استعدادها به جامعه هنری استان و کشور فراهم می کند.
آقایی میبدی به مشکلات تئاتر شهرستان ها اشاره کرد و گفت: هر چند امکانات و تجهیزات در روند رشد تئاتر حائز اهمیت است اما به تکنیک بازیگر و کارگردان کمک نمی کند، تفکر و اندیشه درست است که موجب موفقیت یک اثر می شود.
این هنرمند، پژوهش و آموزش را دو عامل اساسی و ضروری برای ارتقای تئاتر درشهرستان ها برشمرد و افزود: امروز عمده ترین مشکل تئاتر شهرستان ها و حتی کشور فقدان آموزش است.
وی با بیان این که هنرمندان باید با دیدگاه پژوهشی و آموزشی در این عرصه فعالیت کنند، اظهار داشت: حوزه هنری با برگزاری دوره های آموزشی مستمر می تواند مشکل آموزش را برطرف نموده و هنرمندانی کارآزموده را به جشنواره ها معرفی کند.
وی ایجاد بخش جنبی در کنار جشنواره تئاتر جوان سوره ماه را ضروری خواند و گفت: باید در این بخش آثار کسانی که تازه کارند و به بخش نهایی راه نیافته اند، اجرا شود تا آن ها هم دیده شوند و امیدوار باشند.
دومین جشنواره استانی تئاتر جوان سوره ماه شامگاه 18 مرداد با معرفی برگزیدگان در مجتمع آموزشی ملاصدرا یزد به کار خود پایان می دهد.
پنج شنبه شب مصادف با پانزدهم مرداد ماه سال نود و چهار شمسی مراسم عقد هنرمند محبوب و دوست داشتنی آقای محمد حسین مشک آبادیان می باشد . این بازیگر عزیز عاشقانه در پی دست یافتن به معشوق خود بود و بالاخره موفق شد تا با هنرمند گرامی سرکار خانم زارعشاهی ازدواج کند. سرپرست گروه ضمن تبریک به این تازه داماد پیام کوتاه خود را اعلام نمود : ...
عشق مانند رودخانه است به هر مانعی که بر خورد راه خود را باز میکند.
سرپرست گروه تئاتر جوان در بین تیم اجرایی نمایش دهانی پر از کلاغ خطاب به کارگردان و عوامل اجرایی این نمایش گفت : به چه میزان وقت گذاشتید؟ چقدر از کار خود راضی بودید؟ چقدر به سمت حرفها ، طرح و ایده هایی که از ابتدا در برنامه بود رفتید و اجرا کردید؟ و حالا چقدر برای حضور در جشنواره سوره جوان با تمام توان کار کردید؟!!! و سوالاتی که باید بپرسید تا بفهمید که چرا توانستید ؟!!! دلیلش این است که شما وقت گذاشتید و تلاش متناسبی انجام دادید. پس رسیدن به هدف توسط شما تصادفی نبوده و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کردید ...
آقایی در ادامه گفت : مطمئنا تجربه خوبی به دست آوردید و از هم اکنون برنامه ریزی خواهید کرد تا در جشنواره بهتر و قوی تر حاضر شوید. این حضور این حرکت خود راهی برای پیروزی های بعدی است . کارگردان به عنوان یک تحلیل گر متن باید برای خود صاحب ایده و طرح باشد و این تجربه خوبی برای جعفر جعفرزاده شد و افتخار می کنم به این هنرمند عزیز که تابحال حرکت خوب و ارزشمندی داشته است .
آقایی افزود : جشنواره ها فقط برای بودن و یادگیری و خودآزمایی است که شما چه دارای کار باشید و چه به عنوان تماشاچی هر دو قابل قبول است ولی باید اثرات جشنواره را در کارهای شما ببینیم و اینجاست که حرکت شما آغاز می گردد. پس در پایان اجراهای جشنواره ای را اصلا ملاک خوب و بد قرار ندهید و در گیر نتایج این جشنواره ها نشوید. بروید به سراغ اصل رشد و پیشرفت که همان علم اندوزی و حرکت درست است . امید که بالندگی شما در جاهایی برتر این جشنواره ها باشد .
سرپرست گروه تئاتر جوان شهرستان میبد ضمن تبریک به کلیه جوانان بالاخص تیم اجرایی نمایش دهانی پر از کلاغ گفت : برای همه شما عزیزان بالاخص جعفر جعفرزاده عزیز آرزوی موفقیت میکنم.